جدول جو
جدول جو

معنی هفت تیر - جستجوی لغت در جدول جو

هفت تیر
نوعی سلاح گرم کوچک دستی که هفت فشنگ در آن جا می گیرد
تصویری از هفت تیر
تصویر هفت تیر
فرهنگ فارسی عمید
هفت تیر
سلاح آتشین کمری که جای هفت فشنگ دارد
تصویری از هفت تیر
تصویر هفت تیر
فرهنگ لغت هوشیار
هفت تیر
1ـ دیدن هفت تیر در خواب، علامت پریشانی و بدبختی است. ، 2ـ اگر خواب ببینید هفت تیری دارید، نشانه آن است که شخصیتی پست و مکار در وجود خود پرورش می دهید. ، 3ـ شنیدن صدای شلیک هفت تیر در خواب، علامت آن است که از نقشه هایی که برای نابودی منافعتان کشیده اند باخبر می شوید. ، 4ـ اگر خواب ببینید با هفت تیری شلیک می کنید، نشانه آن است که به فرد بیگناهی بدگمان می شوید و می خواهید گناه فرضی او را تلافی کنید.
فرهنگ جامع تعبیر خواب

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

سفره ای که هنگام تحویل سال نو می اندازند و در آن هفت قسم خوردنی که حرف اول اسم آن ها سین باشد از قبیل سیر، سرکه، سیب، سماق، سمنو، سنجد، سبزی می گذارند و از آن به سلامتی و سعادت و سرسبزی تفال می زنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هفت کار
تصویر هفت کار
چیزی که در آن هفت رنگ به کار رفته باشد، برای مثال باز فراش چمن یعنی نسیم نوبهار / بر چمن گسترده فرشی از پرند هفت کار (ابن یمین - ۵۵۰)
فرهنگ فارسی عمید
(هَِ)
مرکّب از: هشت، مرخم هشتن + گیر، ریشه فعل گرفتن، در اصطلاح بنایان این است که ردیفی را برجسته و ردیفی را فرورفته چینند تا دیواری دیگر چون بدان متصل گردد، نیک پیوندد. (یادداشت به خط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(هََ)
چیزی که در آن هفت رنگ بافته باشند. (انجمن آرا) (برهان) :
باز فراش چمن یعنی نسیم نوبهار
بر چمن گسترد فرشی از پرند هفت کار.
ابن یمین
لغت نامه دهخدا
(هََ)
از مشهورترین مراسم نوروز آراستن است، وآن گرد آوردن هفت چیز است که نام آنها با حرف ’س’ آغاز گردد. معمولاً بین اشیاء ذیل: سیب، سیاهدانه، سنجد، سماق، سیر، سرکه، سبزه (دانه های گندم و امثال آن که قبلاً در بشقابی کاشته و سبز کرده اند) ، سبزی، سمنو، هفت چیز را انتخاب می کنند. سنت مزبور بسیار کهن به نظر میرسد. در گیلان خوانچۀ هفت سین در جشن عروسی نیز مرسوم است. (از رسالۀ ’شمارۀ هفت و هفت پیکر نظامی’ تألیف محمد معین). هفت قسم سبزه بوده که بر هفت استوانه در کنار خانه به نوروز سبز میکردند. (آثارالباقیه ترجمه فارسی ص 245). و ازاین رو معلوم میشود هفت سین، هفت سبزی یا هفت سبزه است. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(هََ پِ دَ)
هفت بانو که کنایت از سبعۀ سیاره باشد. (برهان) ، هفت آسمان را نیز گفته اند، چه آنها را آبای علوی می خوانند. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(هََ)
کنایت از آباء علوی و هفت سیاره:
شش جهت را به هفت بیخ برآر
نه فلک را به چارمیخ درآر.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(هََ بَ)
تقسیم هر برج است به هفت قسمت متساوی و دادن هر قسمت به صفتی خاص به کوکبی از کواکب. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(هََ ذَ)
هفت آتشکدۀ معروف ایران قدیم: آذرمهر، آذرنوش، آذربهرام، آذرآیین، آذرخرین، آذربرزین، آذرزردشت. (یادداشت مؤلف). رجوع به رسالۀ ’شمارۀ هفت و هفت پیکر نظامی’ تألیف محمد معین ص 37 شود
لغت نامه دهخدا
(هََ بَ)
هفت دریا. (یادداشت مؤلف) :
یک دم غریق بحر خدا شو گمان مبر
کز آب هفت بحر به یک روی تر شوی.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(هََ تَ)
نام یکی از ایستگاههای راه آهن جنوب است که در 15 هزارگزی شوش واقع است و ساکنان آن کارکنان راه آهن هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(هََ تَپْ پِ)
دهی است از بخش مرکزی شهرستان سقز که 100 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله، توتون و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(هََ پَ / پِ کَ)
کنایت از هفت آسمان. (برهان) ، هفت کوکب سیار. (برهان) ، جایی که در آن هفت گونه نقش باشد:
آن سراچه که هفت پیکر بود
بلکه ارتنگ هفت کشوربود.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(هََ)
دهی است از بخش صومای شهرستان ارومیه که 115تن سکنه دارد. آب آن از چشمۀ رودسر و محصول عمده اش غله و توتون است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(هََ دَ / دُو)
کنایت از هفت دوری است که هر دوری مدت هزار سال است و تعلق به یکی از سبعۀ سیاره دارد و چون هزار سال تمام شود دو ستارۀ دیگر گردد و از زحل گرفته به ترتیب، و حال (زمان مؤلف برهان) دور قمر است. و بعضی گویند هر دوری هفت هزار سال است که مجموع چهل ونه هزار سال باشد و چون این ادوار تمام شود قیامت قائم گردد. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(هََ دَ)
اطاق هفت در. (یادداشت مؤلف). که دارای هفت در باشد
لغت نامه دهخدا
(شَ)
نوعی تفنگ که به توالی شصت گلوله از آن رها تواند شد و البته انحصار به شصت گلوله ندارد بلکه از باب کثرت و توالی تیرها این نام بدین سلاح داده اند. مسلسل. میترایوز. (یادداشت مؤلف). رجوع به مسلسل شود
لغت نامه دهخدا
(هََ دُ رَ)
رجوع به هفت در شود
لغت نامه دهخدا
(هََ)
دهی است از بخش اردل شهرستان شهرکرد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(هََ)
اشاره به هفت استاد قرای قرآن است که نافعمدنی، ابن کثیر مکی، ابوعمر بصری، ابن عامر شامی، عاصم کوفی و حمزۀ کوفی و کسائی کوفی باشند. (برهان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از هفت کار
تصویر هفت کار
چیزی که دارای هفت رنگ باشد: (بازفراش چمن یعنی نسیم نوبهار برچمن گستردفرشی ازپردهفت کار) (این یمین)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هفت نور
تصویر هفت نور
هفت شید هفت از هفتان نورهای هفت سیاره: (وهفت نور بتابد چنانک هریک را ازو پذیرد باندازه لطافت نار) (ابوالهیئم)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هفت بهر
تصویر هفت بهر
قسمت هفتگانه بروج
فرهنگ لغت هوشیار
هفت برینداشت هفت بارتکبیردرسعی (ازاعمال حج) وپس از ایستادن درصفا هفت بار تکبیر گویند وهفت بار تهلیل خداکنند
فرهنگ لغت هوشیار
هفت دور ومدن که هر دوری شامل هزارسال است وتعلق بیکی از هفت سیاره دارد وچون هزار سال تمام شود دور سیاره دیگر آغاز گردد. این ادوار رااززحل آغازکنندوبترتیب فرودآیندتا بماء (قمر) رسند. زحل مشتری مریخ شمس (آفتاب) زهره عطارد قمر واکنون مادر دور قمرهستیم. توضیح بعضی گویند هر دوری هفت هزارسال است و مجموع ادوار چهل ونه هزارسال باشد و چون این ادوار تمام شود قیامت قایم گردد
فرهنگ لغت هوشیار
ازمشهورترین مراسم جشن نوروز نزدایرانیان آراستن هفت سین است وآن گردآوردن هفت چیز است که نام آنهابا حرف (س) آغازمیگردد. معمولا بین اشیا ذیل: سیب سیاهدانه سنجد سماق سیر سرکه سبزه (مراددانه های گندم وامثال آنست که قبلا دربشقابی یا کاسه ای کاشته وسبزکرده اند) سبزی سمنو هفت چیز را انتخاب کنند (غالبا سنجد سپستان سبزی سمنو سماق سرکه سیب) وقبل ازتحویل سال درسفره ای میگذارند (درگیلان خوانچه هفت سین درجشن عروسی نیزمرسوم است)، توضیح این سنت بسیارکهن بنظر میرسد. دررساله (نوروز) تالیف عمادالدین محمودشیرازی طبیب آمده: (وهفت سین که درنوروز خوردن آن سنت است: این است: هفت سلام (دراینجاهفت آیه قرآن راکه به (سلام) آغازشود نقل کرده امکان دارد که هفت سین (7 س) اشاره به هفت سینا (هفت مقدس) باشد (نظر آقای پورداود)، خودسفره مزبور رابامحتویات آن نیز هفت سین گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هفت تیرکش
تصویر هفت تیرکش
کسی که هفت تیر باخوددارد و هروقت بخواهد بکارانداز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هفت پدر
تصویر هفت پدر
((~. پِ دَ))
کنایه از هفت سیاره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هفت چتر
تصویر هفت چتر
((~. چَ))
کنایه از هفت آسمان
فرهنگ فارسی معین
((~. دَ یا دُ))
هفت دور و مدت که هر دوری شامل هزار سال است و تعلق به یکی از هفت سیاره دارد و چون هزار سال تمام شود دور سیاره دیگر آغاز گردد. این ادوار را از زحل آغاز کنند و به ترتیب فرود آیند تا به ماه (قمر) رسند. زحل، عطارد، قمر
فرهنگ فارسی معین
سفره ای که ایرانیان هنگام تحویل سال نو می اندازند و در آن هفت نوع محصول که با حرف «س» شروع می شود می چینند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هفت بکر
تصویر هفت بکر
((~. بِ))
هفت سیاره، هفت اجرام
فرهنگ فارسی معین